می سوزم
آب می شوم
به باد می روم ...
تو بمان
که ذره ذره وجودم لبخندی شود بر لبانت ...
طنین صدای تو حتی شفاف تر شده است
تنها بال زمان
بر پیشانی بی چین ات
سایه ردی برفگون افکنده است
آنا اخماتووا