شوق تو در زیر پوستم زجه موره می کند ...
احوال ما خوب است ...
از بس که احوال شما خوب است ...
چشمانت مرا یاد لبهایم می اندازد ...
و صد البته ...
لبهایم تو را یاد چشمانت می اندازد ...
که روزگاری بی اندازه دوستشان داشتی ...
تصورت می کنم ...
چون تصورم را قوی کرده ام ...
چون دوستت می داشته ام ...
چون دوستم می داشته ای ...
واقعا قشنگ و عاشقانه می نویسین
سلام....نه اتفاقا به چیزی نرسیدم:D
فقط چون سرعت خیلی پایینه دیگه نمیتونم هی آپ کنم،این کار هم زمان میبره...کم کم داره مدارس باز میشه ..امسال هم نهاییه...نمیتونم مثه قبل بیام آپ کنم....یه چیزیه دیگه این که فکر کردم خیلی کارم مزخرفه....در مورده وبه جدید هم..نه ندارم...