رفت . . .

و من برگشتم

بعد یک دوره درمان

اما رفت

اونی که همیشه از رفتنش می ترسیدم . . .


و من دارم دیوونه می شم

ناتوان

عاشق تر از اینم ببین

چون کلمات مرا همواره به بازی گرفته اند

آنقدر توانا نیستند

که دم از عشق من بزنند

نمی توانند

و نخواهند توانست

که بفهمند

چه رسد که بگویند

که من چقدر دوستت دارم . . .

بی تو

درک می کنم

با تو بودن را

می فهمم

لحظات داشتن نگاهت را

می دانم

هر لحظه با تو چه قدر میارزد

چون

بی تو بودن را بیشتر از همه چیز تجربه کرده ام . . .

همه خوبی

 قسمت کردم

 با تو

 تمام لحظات شادم را

 تمام زندگی ام را

 و تو تصور کردی

 که همه ی من خوب است

 به شادی قطره های باران لحظه ی رها شدن از ابر ها

 اما من فقط خوبم زمانی که

 با تو هستم

 و با تو تجربه قطره ها را تکرار می کنم


نگاهت

 همه عمر

 در این آرزو باشم

 همه وقت

 در این رویا

 که از دست ندهم تو را

 لیک

 همه عمرم بر فنا رفت

 اگر نگاه امروز تو را از پشت پنجره به کبوتر ها

 از دست بدهم . . .


دلداده

 تو بگو

 تو مرا محکوم کن

 برای تمام دوست داشتن هایم

 چون تو را دوست دارم

 و همیشه

 درخت افکارم را

 از سر بام دلت

 می بینم

 می شنوم

حضور

 پشت تمام درهای قلبت

 مرا صدا می زنی

 و آرزوهایم را می بویی

 می دانم که می دانی عاشقم

 نگاهم را به آسمان دوخته ام


edu 38

رشد

 در تقلای برگی برای افتادن

 در آرزوی رودی برای دریا شدن

 خود را بسیار می یابم

 و انگشتان خود را نیز در موهای تو

هستی من

 حرف هایم را در آرزوهایم می نویسم

 آرزوهای بزرگی دارم

 و رویاهایی یزرگ تر

 رویای من

 افکارم را به کاغذهایم هدیه داده ام

 اما چهره ات را تنها به خاطرم می سپارم

 و خاطرم را با خاطراتت پر می کنم

 وتنها با تو به خاطراتم باز خواهم گشت

Still Loving You

زمان ، به زمان نیاز دارد

تا دوباره عشقت را برنده شوم

من آنجا خواهم بود ،


عشق ، تنها عشق

می تواند محبت تو را گاهی اوقات بر گرداند

من آنجا خواهم بود ،


مبارزه ، عزیزم ، من مبارزه خواهم کرد

تا دوباره عشق تو را برنده شوم

من آنجا خواهم بود ، من آنجا خواهم بود . . .


Still Loving You (Download)l


با تو هستم

 من به تو ایمان دارم

 بیشتر از خیسی بالش خودم

 من تو را دوست دارم

 بیشتر از تصور عاشقی تو

 من تو را می بینم

 بیشتر از حرکت عقربه ها

 من با تو هستم

 بیشتر از روزهای باقی مانده برایم . . .

منتظرم

 همه دنیا به انتظار زنده است 

 و به انتظار نابود خواهد شد 

 به انتظارم 

 به انتظار روزی که دلت برایم تنگ شود 

 یک لحظه از لحظه هایت را دلتنگی من اشغال کند 

 و در آن لحظه 

 من آمادگی این را خواهم داشت که تمام عشق و محبتم را 

 در یک لحظه 

 وبرای تمام باقی عمرم به پای تو نازنینم بریزم 

 و تو را عاشق ببینم  . . .

بدون عنوان

دلم خیلی برات تنگ شده

سیاه

 تنها شدم

 تنها ماندم

 غروب ، این بار  غمبار تر از هر روز

 سایه ها را با خودش می برد

 و من سایه ام را هم از دست داده ام . . .

رفتی

 وقتی اومدم 

 رفته بودی 

 سپرده بودم وقت رفتنت خبرم کنن 

 اما کبوترای پشت بوم همسایه هم نپریدن 

 دیر اومدم 

 زود رفتی 

edu 35

دیدار تازه

دیدارها تازه می شوند 

لبخند ها شکل می گیرند 

قدم ها تند می شوند 

آرزوها بزرگتر می شوند 

من اما 

آرزوی با تو بودن را در دل می پرورانم 

حتی اگر همین دیروز 

دیدارهایم با تو تازه شده باشد . . . 

edu 34

لمس

 برگشتی

 به خاطر آوردم

 گرمای لذت بخش زندگی را

 با تمام وجود به خاطر آوردم

 زندگی را

 لمس لحظه های ملموس با تو بودن

 رویاهایم با واقعیاتم مخلوط شده اند

 تو را حس کردم

 حسی که از باورم خارج بود

 قلبم را احساس کردم

 که با شدت در سینه تو می تپید

 دستت را احساس کردم

 که با آرامش در دستانم حرکت می کرد

 فکرم را با احساسم در آمیختم

 به واقعیت تو رسیدم

 به تجربه آرامش واقعی

 عاشق بودن

 با تو عاشق بودن . . .

برگرد

 وقتی دیوار به من تکیه می زند 

 احساسش را نمی تواند به زبان بیاورد 

 وقتی زمین به دیوار دلخوش کرد 

 هرگز نلرزید 

 و تو رفتی 

 من لرزیدم 

 و دیوار هم لرزید . . . 

دوردست

  باران که می بارد 

  تمام آرزوهایم را می شوید 

  اما لحظه ای درنگ نمی کنم 

  که سیل رویاهایت به سمت من می آیند 

  و مرا غرق در دنیای با تو می کنند 

  ای کاش این آب پاک مرا ببرد 

  ببرد به دوردست آرزو هایم 

  به جایی که تو رفتی و مرا جا گذاشتی . . .

  پاک ترین جای دنیا

edu blog 9

خواب

باد صورتم را نوازش می دهد 

و از لابلای انگشتانم فرار می کند 

" مست و پریشان و خراب "  

نفس تو را لمس می کنم

مو هایت را می بویم 

آرزوهایم را حس می کنم 

با تو بودن را تجربه می کنم

افسوس

بیداری امانم نمی دهد 

که خواب بمانم  . . . 

آخر

غربت از چشمات می باره 

وقتی منو نگاه می کنی 

سقوط من حتمی است 

فقط 

یه فرصت 

یه دست 

که منو یاری کنه 

فقط یک چشم 

که "منو" نگاه کنه 

فقط یک بار  

عاشقم باش 

عاشق من که همیشه عاشقتم . . .

پیدا

گم شدم

در تو

تا  همیشه

در رویای تو

گره خورده

تمام لحظه هایم با تو

دوستت دارم

محبوب من


می مانم

چشمانت مرا حس نمی کنند

دستانت مرا نمی بینند

آرزوهایم را می بینم

که بر باد رفته اند

تو را می بینم

که مرا نمی بینی

و من

که عاشق تر می شوم

که پر پر می شوم

می مانم 

edu 23

فراموشی

چه شد آرزوهایم 

کجا رفت رویاهایت 

به چه دل خوش کردی 

با چه دل می گذرانی 

دل من را کجای راه گم کردی 

چه شد که من فراموشت شدم 

من رو کجای راه گم کردی . . .