همیشه

زمان بهترین بهانه برای دوری تو و من است 

و مکان بهترین راه گریز از عاشقی 

اما دل 

می شکند 

به فراخور زمان و مکان 

و اما همیشه عاشق است 

خارج از ابعاد ذهن 

و من امروز و هر روز بیشتر از همیشه عاشق تو ام 

و فردا عاشق تر . . . 

محبوب من

سایه

سایه ابر از سر بام می گذرد

هر روز 

مثل یاد تو از ذهن من

هر روز

باد سایه را، ابر را می برد

اما

یاد تو همیشه در گذر است

در ذهن من

"با تو حکایتی دگر"

بی تو

زندگی نشاید


edu 28

آغاز یک پایان

روزها همچون برگ های درخت از کنار چشمانم می گذرد

و ریشه های زندگیم خودشان را جمع تر می کنند

خاکم را سست تر از همیشه حس می کنم

همه احوالم از دوری تو خبر می دهند

اما هنوز عاشقترینم

برای تو

مقاوم ترینم برای تو

و انتظار 

برای روز بهاری

برای شکفتن و ریشه دواندن

برای عاشقی

برای تو

برای تو

یک دسته گل برای تو

یک بغل زانوی غم برای من

یک دنیا بی خبری برای تو

یک عالم حسرت برای من

من برای تو

همه دنیایم برای تو

محبوب من

edu 24

مژگان چشمانم

من زنده ام

ذهن من زنده است

احساس می کنم

چون تو در ذهن و احساس من زنده هستی

چون وجودم با تو در آمیخته

چون زندگیم به تو بسته

چون با تو زنده هستم  . . .

هستم

هستم 

تو را حس می کنم 

با تو 

هست بودن را 

حس می کنم 

و به عاشقانه هایم با تو می اندیشم  

هر چند 

که هیچگاه به تجربه مبدل نشدند . . .

I couldnt live without your love

I couldn't live
I couldnt live without your love
for one kiss
well I'd give everything up
there's no words I can describe
what I feel deep inside
so I let this song say it all

Then I hope you'll understand
once you've listened till the end

Heard the music in my head
so before I could forget

I start singing
yeah I was singing
this song
for you

Just made up the words
la la la ohhh ohhh yeah
my heart with a melody

so I am singing
this song
for you 

این هم موسیقی زیبای این شعر زیبا (دانلود)

افق

جاده مرا به سادگی یاد می کند  

جاده مرا می شناسد 

اما پاهای من جاده را بیشتر می شناسد

و چشمانم همواره آشنای افق است 

و خاطرم جز سیمای تو چیزی در خاطر ندارد 

محبوب من 

 

توهم

دست هایت را به من بسپار 

به من 

که خسته ام 

به من

که همیشه با چشمانت پر می‌گیرم 

با من  

که رویای «با تو» را در گور خاطراتم می جویم 

مرا ببین 

مرا لمس کن 

با من بمان 

بمان

بی هوا زی

از شاخه شاخه دستم هوای خیال می چکد 

هر چند در خلأ می زیم 

هر چند از تو دورم 

دور 

درد

زندگیم درد می کند 

تو به چشمان سفیدم خیره می شوی 

این را خودم به خودم می گویم 

از بس که به تو می گویم دوستت دارم 

تو دیگر به چشمانم خیره نمی شوی 

زندگیم درد می کند

روشنا

edu blog 14 

چراغ خانه ات را روشن کن 

پروانه منتظر است 

فانوسی آویخته ام از بام خیال

رویا

دوباره سبز می شویم  

دل به رویا می بندیم 

بزرگ می شوی 

دوباره و همیشه دل مرا می بری 

تصور می کنم 

دیدن تو را 

چه زیباست با تو بودن 

چه زیباست با تو دیدن 

دوباره می رویم  

برای تو 

دوباره خشک می شوم 

برای تو . . .

ساده

به آسمان نگاه می کنم  

تو را می بینم 

که چه ساده  

از آن عبور می کنی 

و من دست هایم سرد می شود

و چشمانم مثل همیشه خیس . . .

هوس

 ...برای من نوشته 

گذشته ها گذشته 

 

تمام قصه ها هوس بود  

برای او نوشتم 

 

برای تو هوس بود 

ولی برای من نفس بود 

 

کاشکی خبر نداشتی 

دیوونه نگاهتم 

 

یه مشت خاک ناچیز  

افتاده ای به زیر پاتم 

 

کاشکی صدای قلبت  

نبود صدای قلبم  

 

کاشکی نگفته بودم 

تا وقت جون دادن باهاتم 

تا وقت جون دادن باهاتم ...